English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (287 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
Manchester coding U و نیمه دوم برای سیگنال زمان بندی است
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
hold U پاسهای زمان بندی سفکرون برای سیگنال زمانی تلویزیون
holds U پاسهای زمان بندی سفکرون برای سیگنال زمانی تلویزیون
time U 1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
timed U 1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
times U 1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
crystals U قطعه کوچک از کریستال کوارتز که در فرکانس خاص به لرزش در می آید که به عنوان یک سیگنال ساعت خیلی دقیق برای کامپیوتر یا سایر برنامههای کاربردی زمان بندی شده به کار می رود
crystal U قطعه کوچک از کریستال کوارتز که در فرکانس خاص به لرزش در می آید که به عنوان یک سیگنال ساعت خیلی دقیق برای کامپیوتر یا سایر برنامههای کاربردی زمان بندی شده به کار می رود
synchronous U شبکهای که تمام اتصالات آن با یک سیگنال زمان بندی همان شده است
reference U نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
references U نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
synchronous U . شبکه ارتباطی که در آن تمام عملیات شبکه با یک سیگنال زمان بندی کنترل میشود
Micro Channel Architecture U تعداد قط عات الکترونیکی لازم برای مدیریت سیگنال زمان و داده روی باس گسترده MCA
sensitivities U کمترین توان سیگنال درییافتی که برای گیرنده برای تشخیص سیگنال لازم است
sensitivity U کمترین توان سیگنال درییافتی که برای گیرنده برای تشخیص سیگنال لازم است
pipelines U زمان بندی ورودیهای ریزپردازنده وقتی چیزی رخ نداده است برای افزایش سرعت
pipeline U زمان بندی ورودیهای ریزپردازنده وقتی چیزی رخ نداده است برای افزایش سرعت
TDR U آزمایش برای یافتن محل خطای کابل , ارسال یک سیگنال روی کابل و بررسی مدت زمان برگشت آن
wireless network U شبکه ایکه از کابل برای ارسال داده بین دو کامپیوتر استفاده نمیکند و بجای آن از سیگنال رادیویی برای ارسال سیگنال استفاده میکند
timing disc U علامت حک شده روی موتورپیستونی برای کمک به تعیین دقیق وضعیت زاویهای میل لنگ به منظور زمان بندی صحیح کارکرد موتور
ADPCM U استاندارد CCITT برای تبدیل سیگنال صوتی یا آنالوگ به سیگنال فشرده دیجیتالی
DCD U سیگنال RSC ازمودم به کامپیوتر برای بیان اینکه سیگنال دریافت شده است
sample size U بیتی استفاده میشود. بدست آوردن اندازهای از سیگنال که برای تامین اطلاعات درباره سیگنال به کار می رود
adaptive channel allocation U استاندارد CCITT که بیان کننده یک روش برای تبدیل سیگنال صوتی یا آنالوگ به سیگنال فشرده دیجیتال است
cmos U روشی برای ساخت تراشههای نیمه هادی نیمه هادی اکسید فلزی تکمیلی osentary
execution U 1-زمان لازم برای اجرای یک برنامه یا مجموعه دستورات . 2-زمان لازم برای یک سیکل اجرا
carriers U سیگنال ارسالی توسط مودم برای آگاهی دادن به کامپیوتر محلی از اینکه یک سیگنال ازمودم راه دور تشخیص داده است
carrier U سیگنال ارسالی توسط مودم برای آگاهی دادن به کامپیوتر محلی از اینکه یک سیگنال ازمودم راه دور تشخیص داده است
scanned U فرآیند تبدیل سیگنال ویدیویی بهم پیچیده به سیگنال صاف یا یک سیگنال مرکب به سیگنال جدای RGB
scans U فرآیند تبدیل سیگنال ویدیویی بهم پیچیده به سیگنال صاف یا یک سیگنال مرکب به سیگنال جدای RGB
scan U فرآیند تبدیل سیگنال ویدیویی بهم پیچیده به سیگنال صاف یا یک سیگنال مرکب به سیگنال جدای RGB
asynchronous U ارسال داده با استفاده از سیگنال hadshaking به جای سیگنال ساعت برای یکنواخت کردن باسهای داده
overlap U نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
overlaps U نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
overlapped U نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
line haul U زمان لازم برای حمل بار به وسیله ستون زمان حمل باریا زمان حرکت ستون موتوری
times U روش ترکیب چندین سیگنال به یک سیگنال ترکیبی سریع , هر سیگنال ورودی الگوبرداری میشود و نتیجه ارسال میشود , گیرنده سیگنال را مجدداگ می سازد
time U روش ترکیب چندین سیگنال به یک سیگنال ترکیبی سریع , هر سیگنال ورودی الگوبرداری میشود و نتیجه ارسال میشود , گیرنده سیگنال را مجدداگ می سازد
timed U روش ترکیب چندین سیگنال به یک سیگنال ترکیبی سریع , هر سیگنال ورودی الگوبرداری میشود و نتیجه ارسال میشود , گیرنده سیگنال را مجدداگ می سازد
splits U زمان ثبت شده برای فواصل معین یک مسابقه زمان ثبت شده برای قهرمان دو 004متر
transmitter signal element timing U زمان گیری عنصر سیگنال فرستنده
bra U سرویس ابتدایی ISDN که باعث میشود دو کانال داده داده هایی چند کیلو بایتی را با یک کانال سیگنال برای کنترل سیگنال ها ارسال کنند
bras U سرویس ابتدایی ISDN که باعث میشود دو کانال داده داده هایی چند کیلو بایتی را با یک کانال سیگنال برای کنترل سیگنال ها ارسال کنند
busier U 1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busies U 1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busied U 1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busiest U 1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busy U 1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busying U 1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
tdm U روش ترکیب چندین سیگنال به یک سیگنال ارسال سریع . هر سیگنال ورودی الگوبرداری میشود و نتیجه ارسال میشود. گیرنده سیگنال را مجدداگ می سازد
attack timing U زمان بندی تک
timing U زمان بندی
scheduling queue U صف زمان بندی
scheduling U زمان بندی
npn transistor U طرح ترانزیستور و قط بی با نیمه هادی نوع P برای پایه و نوع n برای collector و emither
serials U ارسال بیتهای جداگانه که کلمات داده را می سازند.روی خط سیگنال در واحد زمان
serial U ارسال بیتهای جداگانه که کلمات داده را می سازند.روی خط سیگنال در واحد زمان
access time U کل زمان لازم برای رسانه ذخیره سازی از وقتی که تقاضای داده میشود تا زمان بازگشت داده
scheduling algorithm U الگوریتم زمان بندی
project schedule U زمان بندی پروژه
time table U جدول زمان بندی
schedule U زمان بندی کردن
non scheduled U زمان بندی نشده
scheduled U زمان بندی کردن
schedule U برنامه زمان بندی
event scheduling U زمان بندی رویدادها
dynamic scheduling U زمان بندی پویا
schedules U زمان بندی کردن
scheduled U برنامه زمان بندی
schedules U برنامه زمان بندی
valve timing U زمان بندی سوپاپ
schedule maintenance U نگهداشت زمان بندی شده
scheduled U برنامه زمان بندی فهرست
schedules U برنامه زمان بندی فهرست
schedule U برنامه زمان بندی فهرست
composite video U سیگنال تصویری که سیگنال تک رنگ و رنگی را در یک سیگنال ترکیب میکند
doubled up U استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
double U استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
doubled U استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
turnaround time U زمان لازم برای فعال کردن برنامه برای تولید که کاربر خواسته است
packaging U ماده محافظ اشیا که بسته بندی می شوند. مواد جذاب برای بسته بندی کالاها
compiler U اسمبلر یا کامپایلری که یک برنامه را برای یک کامپیوتر کامپایل و در همان زمان برای دیگری اجرا میکند
basic type single tier formwork U قالب بندی نیمه لغزان با پایههای معادل ارتفاع قالب
station time U زمان اماده شدن برای پرواز زمان بارگیری و اماده شدن هواپیما برای پرواز
dive schedule U جدول حداکثر زمان و عمق استخر برای شیرجه جدول نشاندهنده عمق و زمان ماندن زیر اب غواص
hazard U خطای سخت افزاری مربوط به زمان بندی زمانی نادرست
hazarding U خطای سخت افزاری مربوط به زمان بندی زمانی نادرست
hazards U خطای سخت افزاری مربوط به زمان بندی زمانی نادرست
hazarded U خطای سخت افزاری مربوط به زمان بندی زمانی نادرست
DSR U سیگنال از وسیلهای که آماده دریافت داده است , این سیگنال پس از دریافت سیگنال DTR رخ میدهد
set up U مدت زمان بین سیگنال شروع یک برنامه و شروع آن
time U آزمایشی که خرابی کابل را با ارسال سیگنال روی کابل و اندازه گیری زمان برگشتن آن می سنجند
timed U آزمایشی که خرابی کابل را با ارسال سیگنال روی کابل و اندازه گیری زمان برگشتن آن می سنجند
times U آزمایشی که خرابی کابل را با ارسال سیگنال روی کابل و اندازه گیری زمان برگشتن آن می سنجند
sample U مداری که سیگنال ورودی آنالوگ را برای مدت طولانی برای مبدل آنالوگ به دیجیتال ثابت نگه می دارد تا خروجی ثابت تولید شود
sampled U مداری که سیگنال ورودی آنالوگ را برای مدت طولانی برای مبدل آنالوگ به دیجیتال ثابت نگه می دارد تا خروجی ثابت تولید شود
silicon U عنصری با خصوصیات نیمه هادی , به صورت کریستال برای تولید کنندگان IC
future promissory U زمان اینده التزامی که برای اول شخص will و برای شخص دوم shall بکار می برند
resource leveling U زمان بندی فعالیت ها بازمان شناور به منطور بهینه سازی بهره گیری از منابع
black designation U علامت مخصوص برای ارتباط طبقه بندی شده حامل پیام طبقه بندی شده
tails U کد کنترل برای ارسال سیگنال در انتهای پیام
tailed U کد کنترل برای ارسال سیگنال در انتهای پیام
modulate U سیگنال ارسالی برای توابع منتقل شونده
tail U کد کنترل برای ارسال سیگنال در انتهای پیام
modulates U سیگنال ارسالی برای توابع منتقل شونده
modulating U سیگنال ارسالی برای توابع منتقل شونده
isochronous network U شبکهای که در آن تمام قط عات شبکه از یک ساعت عمومی استفاده می کنند تا زمان بندی یکسان باشد
reperforator U ماشینی که نوارکاغذی را سوراخ میکند برای دریافت سیگنال
signal U پردازش سیگنال برای دستیابی به اطلاعات درون آنها
reverses U سیگنال ارسالی با گیرنده برای درخواست خاتمه ارسال
input/output U سیگنال تقاضا از CPU برای داده ورودی یا خروجی
reversing U سیگنال ارسالی با گیرنده برای درخواست خاتمه ارسال
signalled U پردازش سیگنال برای دستیابی به اطلاعات درون آنها
status U سیگنال کامپیوتری برای درخواست اطلاعات از وضعیت خط ی ترمینال
signaled U پردازش سیگنال برای دستیابی به اطلاعات درون آنها
reverse U سیگنال ارسالی با گیرنده برای درخواست خاتمه ارسال
reversed U سیگنال ارسالی با گیرنده برای درخواست خاتمه ارسال
seahorses U رجوع شود بهwalrus جانور نیمه اسب و نیمه ماهی
interlap U چگونگی چند چیز که نیمه نیمه روی هم قرار میگیرند
seahorse U رجوع شود بهwalrus جانور نیمه اسب و نیمه ماهی
external U سیگنال وقفه از رسانه جانبی برای بیان توجه لازم
externals U سیگنال وقفه از رسانه جانبی برای بیان توجه لازم
signal U تبدیل یا ترجمه سیگنال برای دستیابی به اطلاعات درون آنها
signalled U تبدیل یا ترجمه سیگنال برای دستیابی به اطلاعات درون آنها
signaled U تبدیل یا ترجمه سیگنال برای دستیابی به اطلاعات درون آنها
dtr U سیگنال از وسیلهای که آمادگی خود را برای ارسال داده بیان میکند
answers U سیگنال فرستاده شده توسط کامپیوتر گیرنده برای مشخص کردن خودش
answering U سیگنال فرستاده شده توسط کامپیوتر گیرنده برای مشخص کردن خودش
answered U سیگنال فرستاده شده توسط کامپیوتر گیرنده برای مشخص کردن خودش
carriers U سیگنال RSC از مودم به کامپیوتر برای بیان دریافت یک موج داده ارسالی
dataset U سیگنال RSC ازمودم به کامپیوتر برای بیان اینکه آماده استفاده است
carrier U سیگنال RSC از مودم به کامپیوتر برای بیان دریافت یک موج داده ارسالی
answer U سیگنال فرستاده شده توسط کامپیوتر گیرنده برای مشخص کردن خودش
telephone U استفاده از مودم برای ارسال داده دودویی به صورت سیگنال صوتی روی خط تلفن
protocol U سیگنال ها و کدها و قوانین از پیش توافق شده , برای تبادل داده بین سیستم ها
protocols U سیگنال ها و کدها و قوانین از پیش توافق شده , برای تبادل داده بین سیستم ها
T carrier U استاندارد آمریکا برای خط وط ارسال داده دیجیتال مثل T, TC و استانداردهای سیگنال مربوط DS, DSC
carries U سیگنال مدار جمع کننده برای بیان کامل بودن تمام عملیات وام ها
convertor U وسیلهای که سیگنال آنالوگ را به دیجیتال تبدیل میکند تا قابل فهم برای کامپیوتر شود
carry U سیگنال مدار جمع کننده برای بیان کامل بودن تمام عملیات وام ها
carried U سیگنال مدار جمع کننده برای بیان کامل بودن تمام عملیات وام ها
telephoning U استفاده از مودم برای ارسال داده دودویی به صورت سیگنال صوتی روی خط تلفن
telephones U استفاده از مودم برای ارسال داده دودویی به صورت سیگنال صوتی روی خط تلفن
telephoned U استفاده از مودم برای ارسال داده دودویی به صورت سیگنال صوتی روی خط تلفن
converter U وسیلهای که سیگنال آنالوگ را به دیجیتال تبدیل میکند تا قابل فهم برای کامپیوتر شود
carrying U سیگنال مدار جمع کننده برای بیان کامل بودن تمام عملیات وام ها
temporarily U برای زمان مشخص یا نه همیشه
mask U طرح مدار مجتمع که برای معرفی الگویی که باید روی قطعه نیمه هادی قرار بگیرد به کار می رود
masks U طرح مدار مجتمع که برای معرفی الگویی که باید روی قطعه نیمه هادی قرار بگیرد به کار می رود
refire time U زمان لازم بد از پرتاب موشک برای اماده شدن سکوی پرتاب برای موشک بعد
fibres U که برای ارسال سیگنال نوری روی سافت طولانی استفاده میشود. این نوع فیبر پهنای باند تا حد گیگا بیت در ثانیه دارد و برای شبکههای تلفنی با سافت طولانی استفاده میشود
fiber U که برای ارسال سیگنال نوری روی سافت طولانی استفاده میشود. این نوع فیبر پهنای باند تا حد گیگا بیت در ثانیه دارد و برای شبکههای تلفنی با سافت طولانی استفاده میشود
fibre U که برای ارسال سیگنال نوری روی سافت طولانی استفاده میشود. این نوع فیبر پهنای باند تا حد گیگا بیت در ثانیه دارد و برای شبکههای تلفنی با سافت طولانی استفاده میشود
red, green, blue U سیستم نمایش قوی که از سه سیگنال ورودی مجزا برای کنترل اشعههای قرمزوسبزوابی استفاده میکند
modulate U فرکانس ثابت و سیگنال نوسان که در یک حالت بخش شده برای ارسال داده به کار می رود
modulating U فرکانس ثابت و سیگنال نوسان که در یک حالت بخش شده برای ارسال داده به کار می رود
negatives U سیگنال ارسالی گیرنده برای بیان اینکه داده نادرست یا ناکامل دریافت شده است
negative U سیگنال ارسالی گیرنده برای بیان اینکه داده نادرست یا ناکامل دریافت شده است
sense switch U سوئیچ حساس کنسول کامپیوتری که ممکن است یک برنامه برای پاسخ گیری به ان سیگنال بفرستد
modulates U فرکانس ثابت و سیگنال نوسان که در یک حالت بخش شده برای ارسال داده به کار می رود
input/output U سیگنال قضعه از رسانه جانبی یا برای بیان اینکه نیاز به یک عمل ورودی یا خروجی است
analog U وسیلهای که سیگنال ورودی آنالوگ را به دیجیتال تبدیل میکند تا قابل فهم برای کامپیوتر شود
operate U کل زمان لازم برای انجام یک کار
check out time U زمان لازم برای تخلیه محل
check out time U زمان لازم برای ازمایش یک وسیله
impulsive U آنچه برای زمان کوتاهی می ماند
operates U کل زمان لازم برای انجام یک کار
operated U کل زمان لازم برای انجام یک کار
microcycle U برای دادن زمان اجرای دستورات
metronome U اسبابی که برای تعیین زمان دقیق
metronomes U اسبابی که برای تعیین زمان دقیق
access time U زمان لازم برای پاسخگویی کامپیوتر
races U وضعیت خطا در یک مدار دیجیتا که وضعیت یا خروجی مدربستگی به زمان بندی دقیق بین سیگنالهای ورودی دارد.
raced U وضعیت خطا در یک مدار دیجیتا که وضعیت یا خروجی مدربستگی به زمان بندی دقیق بین سیگنالهای ورودی دارد.
race U وضعیت خطا در یک مدار دیجیتا که وضعیت یا خروجی مدربستگی به زمان بندی دقیق بین سیگنالهای ورودی دارد.
ferric oxide U که به عنوان پوشش نور یا دیسک میباشد که برای ذخیره داده یا سیگنال قابل مغناطیسی شدن است
analogue U ی که سیگنال ورودی آنالوگ را به حالت خروجی دیجیتال تبدیل میکند تا قابل فهم برای کامپیوتر شود
ferrite U که به عنوان پوشش نور یا دیسک میباشد که برای ذخیره داده یا سیگنال قابل مغناطیسی شدن است
analogues U ی که سیگنال ورودی آنالوگ را به حالت خروجی دیجیتال تبدیل میکند تا قابل فهم برای کامپیوتر شود
proceed time U زمان لازم برای معرفی به پایگاه جدید
development U زمان لازم برای توسعه محصول جدید
developments U زمان لازم برای توسعه محصول جدید
maintenance window U [زمان تعیین شده برای تعمیر و نگهداری]
service time window U [زمان تعیین شده برای تعمیر و نگهداری]
adding U زمان لازم برای انجام یک عمل جمع
radar mile U زمان لازم برای رسیدن امواج به هدف
add U زمان لازم برای انجام یک عمل جمع
engineered performance U زمان لازم برای اتمام یک واحد از کار
canonical time unit U زمان لازم برای طی مسافتی معادل یک رادیان
adds U زمان لازم برای انجام یک عمل جمع
storage U ذخیره داده برای مدت زمان طولانی
modulator U مدار الکترونیکی که سیگنال را طبق سیگنال اعمال شده تغییر میدهد
auctioneering device U وسیلهای که بیشترین یا کمترین سیگنال را از تعدادی سیگنال ورودی انتخاب میکند
pmos U ترانزیستور نیمه هادی اکسید آهن که از طریق ناحیه کوچکی از نیمه هادی P هدایت میشود
p channel mos U تکنولوژی نیمه هادی اکسیدفلزی نسبتا" قدیمی برای دستگاههایی که با تکنولوژی LSI ساخته شده اند
degradation U کمبود کیفیت تصویه به علت اختلال در سیگنال یا کپی گرفتن نامناسب از سیگنال ویدیویی
direct reading dial U درجه بندی برای قرائت مستقیم
pontoar U نوعی کرجی برای پل بندی کلک
spliced U نیمه نیمه رویهم گذاشتن
imbricate U نیمه نیمه روی هم گذاشتن
semipublic U نیمه عمومی نیمه دولتی
Recent search history Forum search
2New Format
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1Potential
1incentive
1A hero can affect on the people.
1affixation
1gorse melatonin
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com